به بهانه انتشار آخرین کتاب حمیدرضا صدر
حمیدرضا صدر در لحظه لحظه و کلمه به کلمه حرفهایش، وقتی فوتبال را با آن حرارت دلربا و تکان دادن دستها تحلیل میکرد در خاطر یک ملت به وسعت یک ابدیت انکارناپذیر حک شده است. مردمی که فوتبال برایش مثل نان شب است، همین قدر ضروری. ملتی که فوتبال را با راوی خوش سخن و تاریخ همیشه زندهاش یعنی حمیدرضا صدر خیلی بیشتر دوست میداشت.
فوتبال، برای ما ایرانیها، پس از آن خبر تلخ ۲۵ تیرماه ۱۴۰۰ انگار برای همیشه لکنت گرفت، شاهنامه فوتبال ایران و جهان برای همیشه نقال شیرین زبان و بیمانندش را از دست داد. به بهانه انتشار کتاب «از قیطریه تا اورنج کانتی» آخرین اثر او، نگاهی داریم به زندگی و آثار حمیدرضا صدر.زندگینامه حمیدرضا صدر
دکتر حمیدرضا صدر متولد ۲۸ اسفند ۱۳۳۴ در مشهد، نویسنده، منتقد سینما ، تحلیلگر و کارشناس فوتبال بود، و صدالبته دستی هم بر تاریخ نویسی داشت . پای ثابت ویژه برنامههای فوتبال و تورنمنتهای معروف دنیا مانند جامجهانی و جام ملتهای اروپا، کارشناس زبده سینما و منتقد فیلم هم بود که در نشریههای تخصصی سینما برای سالهای متمادی مینوشت. پدر وی فردی ارتشی بود که به فرهنگ و مطالعه بسیار علاقه داشت و همین امر سبب شد تمامی فرزندان او روی به کتاب و ادبیات بیاورند.
صدر و سینما
صدر نویسنده ثابت «مجله فیلم» بود و با نشریاتی چون «زن روز»، «هفت»، «سروش» و «تهران امروز» همکاری داشت و در تعدادی از روزنامههای معروف صبح ایران، ستون ثابتی با موضوعیت فیلم و نقد وبررسی آن داشت. این سالهای آخر تا حدود زیادی از نقد و بررسی فیلم فاصله گرفته بود و در پاسخ به علت این موضوع عنوان داشت که:«از نظر من نقد فیلم در دنیا تمام شده است و مخاطبان خودشان صاحب نظرند، چرا که نسل جدید این امکانات را دارند که فیلمی را بارها ببینند و در موردش صحبت کنند.» صدر و تحلیلهای سینمایی او همانند تفسیرهای دلنشین فوتبالیاش تا ابد در ذهن علاقهمندان سینما ماندگار خواهد بود.
دلایل محبوبیت حمیدرضا صدر
صدر در تمام دوران حضورش در فوتبال و سینما یک روای و قصهگوی به تمام معنا بود، او فوتبال را آنطور که دلنشین بود با کلامی که در کوچه و خیابان طرفدار داشت تحلیل میکرد. صدر استاد بدل کردن بسیاری از اتفاقات به یک دیالوگ دلنشین بود. صدر فوتبال را به زبان مردم روایت میکرد، به بخشهاییاز فوتبال و دنیای پرهیاهوی آن میپرداخت که کمتر به آن توجه میشد. شاید وقتی کتاب «پسری روی سکوها» را میخوانیم اصلا سن من و شما به دیدار تاج و شاهین در یک روز زمستانی سال ۱۳۴۸ در استادیوم امجدیه قد ندهد اما با روایت حمیدرضا صدر دقیقا روی سکوها از سرما میلرزید و از تماشای بازی لذت میبرید.
عادل فردوسیپور در فقدان حمیدرضا صدر میگوید:
کاش میشد دوباره کنار هم بنشینیم و فوتبال ببینیم. تا دوباره محو حرکت دستانش شویم. سوار قطار ذهنش شده و به گذشته سفر کنیم. به امجدیه، به هایبوری لندن، به دل تاریخ فوتبال. حمیدرضا صدر میگفت که فوتبال زندگی است، اما زندگی حمیدرضا صدر فوتبال بود. او مرگ پدرش را با جام جهانی ۷۸ به یاد میآورد، ازدواجش را با جام جهانی ۸۶ و جادوی مارادونا و تولد دخترش را با جام جهانی ۹۰. حالا اما در این سال اشک و درد و اندوه ، ما آدمهای غمزده، باید یورو ۲۰۲۰ را با درگذشت حمیدرضا صدر به یاد بیاوریم.
وقتی لحظهای از گذشته را روایت میکرد، دائم آیندهی آن لحظه را به یاد آن لحظه میآورد: نوعی از روایتگری معطوف به گذشته که آگاهیاش از آینده را پنهان نمیکند. به لحظهی تولد ناصر حجازی و علی پروین در «پسری روی سکوها» نگاه کنید و ببینید چطور آیندهی درخشان این دو را کنار لحظهی تولدشان در فوتبال مینشاند. یا ببینید چطور خودِ نوجوانش را در خداحافظی حسن حبیبی از فوتبال به یاد میآورد و صدا میزند: اولین آویختنِ کفشِ بازیکنیست که دوستش داری. دیداری غمانگیز. بازتابندهی تلخی خداحافظی. بعدها این جملهی ریموند چندلر را به خاطر خواهی سپرد که خداحافظی کردن مثل اینه که آدم یهکم بمیره … و امروز کمی میمیرید.
کتابهای حمیدرضا صدر
از حمیدرضا صدر کتابهای زیادی نیز منتشر شده است که از جمله آنها میتوان به کتابهای:
«روزی روزگاری فوتبال»، «تو در قاهره خواهی مرد»، «پسری روی سکوها»، «پیراهنهای همیشه»، «یونایتد نفرین شده»، «درآمدی بر تاریخ سیاسی سینمای ایران» و «سیصد و بیست و پنج» و … اشاره کرد.
از قیطریه تا اورنج کانتی؛ وقایع نگاری یک مرگ از پیش تعیین شده
از حمیدرضا صدر آثار فاخری برای ما بهجا مانده است و ما چهقدر خوشبختیم که او آخرین کلماتش را هم از ما دریغ نکرد، کتاب از قیطریه تا اورنجکانتی، آخرین کلمههای حمیدرضا صدر است که بر روی کاغذ ماندگار شدهاند، آخرین یادبودهای او پیش از مرگش. آخرین جملات انسانی که در حال مبارزه با مرگ است تا بلکه کمی رفتن را عقب انداخته و بیشتر از فوتبال لذت ببرد و مردمی را از روایتهای بی مثالش سیراب کند. این کتاب حاوی یادداشتهای روزانه، دلنوشتههای لحظهای و به نوعی وقایعنگاری بازه زمانی مبارزه وی با سرطان است که اخیرا توسط نشر چشمه منتشر شده است. حمیدرضا صدر در این کتاب از عشقش به فوتبال، به مردمش، به موسیقی و خودِ خودِ زندگی گفته است. خواندن این کتاب برای خیلی از ما ضروری است. ما که آنقدر در مشکلات غرق شدهایم که از یادمان رفته، زندهبودن، سالم بودن، لذت بردن از فوتبال و سینما و موسیقی و صد البته زندگی چه نعمت بزرگی است. ما هرگز نمیگوییم روحت شاد آقای صدر، تا این مردم هستند و فوتبال هست و سینما، شما در قلب ما جاودانهای.