میلیاردها کهکشان در کیهان وجود دارند و در هر کهکشان نیز میلیاردها ستاره و سیاره که بین آنها احتمال وجود سیارهای همچون زمین صفر است.
زمین، این کره خاکی زیبا در منظومه شمسی، که یک مشت خاک آن در تمام کیهان یافت نمیشود، تنها میزبان حیات در تمامی گستره گیتی شد و همچون مادر، نطفه به ظهور رسیدن انسان به عنوان بالاترین شکل حیات را در بطن خویش پروراند. تشکیل این جایگاه منحصر به فرد و به وجود آمدن موجود اعجابانگیزی مانند انسان در آن، از دیدگاه ما نمیتواند تصادفی شکل گرفته باشد و احتمال تصادفی بودن آن با توجه به اینکه میلیونها فاکتور انحصاری و ویژه برای تشکیل حیات، آن هم بهصورت همزمان میبایستی فراهم میشد تا زمین، زمین شود و حیات شکل بگیرد، مساوی با صفر میباشد. در واقع گیاهان، حیوانات و انسان ها همه و همه در بستر این سیاره با طرحی هوشمندانه و هدفمند، جان گرفته، تغذیه شده و از منابعی که سخاوتمندانه در اختیارشان قرار گرفته است، بهره برده و میبرند.
با این حال بشر که نتوانست این هدفمندی را کشف و درک کند و در پیوندی تنگاتنگ با پیکره واحدش در مسیر آن حرکت کند، در گذر دورانهای زندگیش روز بروز از هماهنگی با طبیعت بیشتر فاصله گرفت و سلطهگری بر طبیعت و غارت منابع زمین را پیش گرفت و در نهایت دوره جدیدی از زندگی در زمین را آغاز کرد. دورانی که با انقلاب صنعتی و دگرگونیهای بزرگ در صنعت، کشاورزی، تولید و حمل و نقل از اواسط قرن هجدهم در انگلستان آغاز شد و در ادامه فاجعهای عظیم به بار آورد. نیروی ماشین به جای نیروی انسان به کار گرفته شد، کارخانهها شکل گرفتند و استفاده از حمل و نقل ماشینی گسترش یافت. افزایش جمعیت، آلودگی بیشتری را برای زمین به ارمغان آورد و عدم ارتقای هماهنگی انسان با طبیعت و زمین و عدم رعایت تعادل عادلانه میان نیازهای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، نسل فعلی و آیندهی بشریت باعث شد، زمین این سیاره مادر، زخم هایی را متحمل شود که هنوز هم آثارش را نمیتوان نادیده گرفت. گرمایش و فرسایش زمین و آلودگی آب، هوا و خاک نتیجه نگاه خودمحور و سودجوی بشر است.
هر چند همواره زمین همچون موجودی زنده خود را از نو میسازد و به شکلی قانونمند و برنامه ریزی شده زخمهای خود را آرام آرام التیام میبخشد، اما در این میان سرعت تخریبی که توسط انسان بر زمین تحمیل میشود آنقدر بالاست که با سرعت بازیابی زمین همخوانی ندارد و با تخریب زمین، تراشیدن جنگلها و حفر معادن، چرخه بازیابی آن دچار مشکلات بسیاری میگردد. اما در نهایت این بشر است که به عنوان عامل تخریب، صدمه میبیند و حیات خود و زیست دیگر موجودات زنده را به سوی زوال میکشاند.
خوشبختانه مدتهاست با مجاهدت انسانهای آزاداندیش و آگاه سرتاسر جهان به یک باره بشر از خواب غفلت برخاست و در پی حفظ زمین به فکر چاره افتاد. اما بدون شک برای دستیابی به صلح پایدار که پشتوانه راهکارهای عملی جهت نجات زمین و در نتیجه زندگی بشر است بدون تجهیز شدن به دیدگاه فراکلنگر و پی بردن به کرامت و منزلت انسان در تفکر "اینتریونیورسالیزم" و درک وحدت جهان هستی امکان پذیر نمیباشد و این مهم، نیاز به مجاهدت همه انسانهای آزاداندیش و آگاه سرتاسر جهان دارد…
عبارت مادر زمین نیز نشان دهندهی ارتباط متقابل میان انسانها، سایر گونههای زنده و سیارهای است که همهی ما درآن سهم مشترک داریم.