هنر اعتراضی اثری خلاقانه است که توسط کنشگران و جنبشهای اجتماعی تولید میشود و به مکتب، سبک یا تفکری که آن را بر حق نمیداند یا به رسمیت نمیشناسد اعتراض میکند. این اعتراض میتواند جنبهٔ انتقاد داشته باشد و در برخی موارد به شعارهایی تبدیل شود. هنر معترض احساسات مخاطبان خود را برمیانگیزد و ممکن است شرایط تنش را افزایش داده و فرصتهای جدیدی برای اختلاف نظر ایجاد کند.اگر اعتراض را یک عبارت توصیفی در آثار هنری در نظر بگیریم، نمیتوان آغاز دقیق و نقطه شروعی برای آن در نظر گرفت به همین روی به جای طبقه بندی تاریخی هنر اعتراض این عبارت را میتوان در هر دورهی تاریخ هنر مورد تحلیل قرار داد.
هنر ظرفیت
قدرتمندی دارد برای بیان دیدگاهها. هرچند همیشه تأکید میشود هنرمند فیلسوف یا
معلم اخلاق نیست، اما با ابزار و ارتباطاتی که دارد، میتواند ذرهبین بر مشکلات
بگذارد و حرف مردم را سریعتر منعکس کند؛ گاهی با هنر تفسیرپذیر، گاهی تند و
مستقیم.
در طول تاریخ اغلب هنرمندان در برابر نابرابریها
واکنش نشان دادهاند و هنرشان را در دفاع از افراد بیصدا و به حاشیه راندهشده به
کار بستهاند.هنرانتقادی یا
اعتراضی، مرزها، سلسلهمراتب و قوانین سنتی را به چالش میکشد و ازاینرو کارکردش
بسیار اهمیت دارد. میتواند بر تفکر عموم مردم و همچنین دولتمردان و سیاستمداران
تأثیر بگذارد.
اغلب، تصاویر
صدای بلندتری نسبت به کلمات دارند و میتوانند یک پیام را قابل دسترس و جهانی
کنند و از حصار زبان فراتر بروند.
خیزش گستردهی
مردم ایران و حضور زنان و دختران در صف مقدم این خیزشها خلاقیتهایی را که در قلب
جامعهی ایران خفته بود، بیدار کرده و هنر اعتراضی و نماد برجستهی آن را امروزه
در جایجای امواج اخیر مبارزات در سراسر ایران شاهدیم. این فراز باشکوه و تاریخی
هنر اعتراضی و جلوههای آن به یمن تکنولوژی ارتباطی به سرعت از مرزهای ایران گذر
کرد و بین هنرمندان و کنشگران خلاق در سطح جهان موج نوینی از هنر اعتراضی را به
وجود آورده است.
از لحظهای که
مهسا یا ژینا امینی، دختر ۲۲ ساله سقزی، در تخت بیمارستان کسری تهران جان داد، هر
روز دهها نقاشی، ترانه و پرفورمنس به یاد او و برای وصف حال یک ملت «عزادار»
تولید شد.تحولات اجتماعی
که منجر به انقلاب های بزرگ می شود را باید درتسریع روند آگاهی طبقاتی دید و نقش
هنر به مثابه یک روبنا می تواند کارنامه درخشانی در بازسازی ساختار اجتماعی داشته
باشد.
سرودهای
خیابانی و رپ اعتراضی برای اعتلای جامعه ای است که قبل ازهرچیز آبستن یک رویداد
تاریخی بزرگ است و مشارکت هنرمندان خیابان در کانالیزه کردن یک موج نوی هنر
اعتراضی می تواند سیمای متفاوتی از جامعه ما را نشان دهد که متکی به نیرو و قدرت
نسل جوان است.می توان گفت هنر اعتراضی یا
همان
«Protest Art»،
در یک تعریف مختصر و ساده، اثری خلاقانه است که توسط جنبشهای اجتماعی مخالف
ساختار قدرت و سرکوب تولید میشود و یک راه ارتباطی است برای متقاعد کردن شهروندان
و تزریق نیروی تازه به بدنه جنبش و پیشبرد آن.
به این روش که
احساسات آنها را برمیانگیزد و فرصتهای تازهای برای ابراز حس مقاومت و مخالفت
ایجاد میکند، ابزاری مهم برای شکلدهی آگاهیهای اجتماعی و اطلاعرسانی عمومی است.یکی از راههای
به نمایش گذاشتن این هنر، هنر مفهومی یا «Conceptual Art» است و هنر اجرا را که ما
آن را به نام پرفورمنس میشناسیم، شامل میشود. در روز خاکسپاری ژینا (مهسا)
امینی، زمانی که زنان کرد روسریهای خود را از سر برداشتند اولین پرفورمنس و اولین
هنر اعتراضی جنبش زن، زندگی، آزادی اجرا شد.
روسری برداشتن
عمومی آنها، سوای مخالفت در برابر حجاب اجباری و گفتن یک «نه» بزرگ به سیستم ضد
زن حاکم، به نوعی هنر محسوب میشود. درست مثل حرکت قلممو بر روی تابلوی نقاشی یا
سکانسی از یک فیلم و اجرای یک پرده از نمایشی بر صحنه تئاتر.
مهم نیست که
این اثر توسط هنرمند یا غیر هنرمند، بداهه یا فکر شده، برنامهریزی شده یا نشده،
در قالب یک اثر هنری یا فقط یک حرکت اعتراضی دستهجمعی اجرا شده، مهم این است که
تمام ویژگیهای یک اثر هنری را داراست. نقطه شروع و اوج دارد، حاوی پیام است، هدفی
را دنبال می کند، مخاطب دارد و همین طور ابزار اجرایی. حاصلش هم ماندگاری و
تأثیرگذاری است و البته دوربینهایی که ثبتش کردند.با این معیار
که بدن من خود ابزاری است برای ارائه هنر و این هنر، اعتراض من است.
و برعکس آن؛
بدن من ابزاری است برای نمایاندن اعتراض و این اعتراض، هنر من است. حالا می شود
هنر اعتراضی را با تعریف دیگری عنوان کرد. هنر کنشگرا (Activist art) که تاریخش به اوایل دهه ۶۰ میلادی برمیگردد.
وقتی در جنبش
اخیر، مسبب خلق آثار هنری بدن، مو و کنش زنان باشند در نتیجه این تن، که خصوصیترین
عنصر وجودی اوست تبدیل به ابزار سیاسی میشود، پس هر اثر هنری که در این حیطه شکل
بگیرد تبدیل به هنر کنشگرا خواهد شد.
بر پایه این
اصل و ضمن این که هنر کنشگرا اغلب میتواند ادامهدار یا جامعهگرا باشد و به
سرعت در بین اقشار مختلف نفوذ کند، حرکت آن روز زنان کرد، سریعاً پیام خود را به
تمام ایران مخابره کرد.
در حقیقت آنها
با این حرکت یک فراخوان عمومی به تمام زنان ایرانی صادر کردند.
در روز بعد،
وقتی زنان و دختران جوان در سراسر ایران عمل آنها را تکرار کردند، روسریها را
برداشته و یا با چرخیدن و رقصیدن و آواز خواندن آن را در آتش سوزاندند، به این
فراخوان اولین پاسخ را ارسال کردند
.من اسم این موج
را روسریپران و روسری سوزان میگذارم. یک جنبش فعال که با گذشت بیش از سه ماه
همچنان ادامهدار است. چون شروعش به شدت قوی و محکم بود. در حال حاضر زنان هنری را
اجرا می کنند که قرار است زندگیاش کنند.
آزادیای که فیالواقع
در زندگی روزمرهشان وجود ندارد، اما بر این باورند که آن را به حقیقت نزدیک
خواهند کرد.
در آن لحظه که
روسری برمیدارند، قانونی را میشکنند اما اگر این اعتراض ادامه پیدا نکند، همین
اجرا در همان لحظه میماند و دیگر میتواند به یک امر محال تبدیل شود.
مسأله دیگر این
که چون زنان در صف اول این نمایش هستند آنچه میآفرینند به همان اندازه در ردیف
نخست قرار میگیرد، بیشتر دیده میشود و بر جامعه اثری علیحده دارد، به اقشار
مختلف جرأت و جسارت افزونتر میدهد و البته سبب خلاقیتهای بیشتر در بین معترضان
میشود
.و نکته آخری که
در این مقوله اهمیت ویژهای دارد، این است که بسیاری از خالقین هنر کنشگرا ممکن
است هنرمند نباشند یا خود را هنرمند ندانند بلکه صرفاً فعال سیاسی، مدنی باشند یا
به آن بدل شوند.
در امتداد تمام
این مباحث و تعاریف، آنچه که این جنبش را تا این حد متمایز، زیبا و یگانه میکند
مطلع آن است.
اتفاقی که در
روز خاکسپاری ژینا در گورستان شهر سقز رخ داد؛ زنانی که به واسطه آن رخداد به
فاصله کوتاهی تبدیل به هنرمند و فعال مدنی شدند.
آنها خالصانه
و خلاقانه اثر هنری ماندگاری آفریدند که به گویاترین و گیراترین حرکت اعتراضی بدل شد.