با آغاز فصل زمستان، سرمای هوا و افزایش مصرف انرژی، بار دیگر بحران قطعی برق، بر زندگی روزمرهی مردم و فعالیتهای اقتصادی آنها سایه افکنده است. این خاموشیها که عمدتاً بدون اطلاع قبلی رخ میدهد، از یکسو کسبوکارهای کوچک و بزرگ را زمینگیر کرده و از سوی دیگر فشار مضاعفی بر خانوادهها وارد آورده است. بازار حسنآباد و بازار بزرگ تهران، بهعنوان قلب تپندهی اقتصاد شهری، نمونهای از مکانهایی هستند که اینروزها زیر سایهی خاموشیها، با چالشهای جدی روبهرو شدهاند.
این گزارش، به روایت مشکلات کسبه و راهحلهایی که میتواند از این بحران بکاهد، میپردازد. مغازهداران این مناطق، که پیشتر نیز با رکود اقتصادی دستوپنجه نرم میکردند، حالا باید با مشکل دیگری مواجه شوند: خاموشیهای ناگهانی که نهتنها فعالیت اقتصادی را مختل کرده، بلکه امید به بهبود وضعیت را نیز کمرنگتر کرده است.
بحران خاموشی در دل بازار
«نمیفروشیم. وقتی برق قطع شود، مغازهمان عملاً تعطیل است». این جملهی ساده اما تلخ، توصیفی دقیق از وضعیت مغازهداران در بازار حسنآباد است. یکی از فروشندگان که سالهاست در اینمنطقه به فروش تجهیزات برقی مشغول است، میگوید: «وقتی برق میرود، مشتری حتی برای نگاه کردن هم وارد مغازه نمیشود. در تاریکی مطلق، نمیتوان کالاها را به نمایش گذاشت یا با مشتری گفتوگو کرد». این مغازهدار به مشکلی دیگر هم اشاره میکند: «خاموشیها اغلب باعث خرابی دستگاههای برقی میشود. دستگاه کارتخوان، سیستمهای گرمایشی یا حتی روشنایی ساده، همه و همه به برق وابستهاند. اگر صبح برق قطع شود، کرکره برقی مغازه بالا نمیآید و اگر شب این اتفاق بیفتد، کرکره پایین نمیآید. بارها پیش آمده که مشتریها در آسانسور یا بالابر گیر کردهاند و ما مجبور شدهایم هزینههای اضافی برای تعمیرات یا بازگرداندن وضعیت به حالت عادی پرداخت کنیم».
کارخانههای تعطیل و هزینههای بیپایان
مشکلات به همینجا ختم نمیشود. بسیاری از کارخانهها، که تامینکنندهی کالاهای بازار هستند، بهدلیل قطعی برق، تولید را متوقف کردهاند. یکی از تولیدکنندگان یخچال صنعتی توضیح میدهد: «دو روز در هفته بهخاطر قطعی برق تعطیل هستیم. این، یعنی سفارشها دیرتر آماده میشود و مشتریها ناراضیتر میشوند. اما مشکل اصلی، هزینههای اضافی است. وقتی کارخانه تعطیل است، ما همچنان باید حقوق کارگران را پرداخت کنیم. در حالی که درآمدی نداریم». او اضافه میکند: «در گذشته، کارخانهها با خرید ژنراتور مشکل خاموشی را حل میکردند، اما حالا هزینهی خرید ژنراتور سرسامآور شده است. وقتی کارخانه درآمد چندانی ندارد، چطور میتواند ژنراتوری بخرد که میلیاردها تومان هزینه دارد؟».
بازاری که رونق گذشته را ندارد
در میان این مشکلات، کسبوکارهایی که روزگاری پررونق بودند، حالا زیر بار فشارهای اقتصادی کمر خم کردهاند. یکی از کسبهی بازار بزرگ تهران توضیح میدهد: «اگر این قطعیهای برق در سالهای گذشته رخ میداد، تاثیراتش بسیار بیشتر بود. اما حالا که بازار اینقدر کساد است، دیگر اهمیتی ندارد. مشتریها کمتر شدهاند و تقاضا بهشدت کاهش یافته». او اضافه میکند: «در گذشته، وقتی برق میرفت، به فکر خرید ژنراتور یا تجهیزات جایگزین میافتادیم. اما حالا کسی حاضر نیست برای وسایل مغازه هزینه کند، چه برسد به تجهیزات اضافی. مردم بهقدری گرفتار هزینههای ضروری مثل خوراک و پوشاک هستند که حتی فکر خرید کالاهای غیرضروری را هم نمیکنند».
نبود شفافیت در برنامهریزی
یکی از انتقادهای جدی کسبه، اطلاعرسانی ناقص دربارهی زمانبندی خاموشیها است. بسیاری از مغازهداران شکایت دارند که قطعیهای ناگهانی باعث خسارات بیشتری میشود. یکی از آنها میگوید: «اگر بدانیم برق قرار است چه زمانی قطع شود، حداقل میتوانیم برنامهریزی کنیم. اما وقتی بدون اطلاع قبلی برق میرود، کارها نیمهتمام میماند و مشتریها ناراضی میشوند». یکی دیگر از مغازهداران به مشکلی جالب اشاره میکند: «ما برای بستهبندی کالاها به روشنایی نیاز داریم. وقتی برق قطع میشود، نمیتوانیم مطمئن شویم که کالا بهدرستی بستهبندی شده است. مشتریها شکایت میکنند که بستهها آسیب دیدهاند یا بهخوبی محافظت نشدهاند. این یعنی دوبارهکاری و هزینهی اضافی».
قطعی برق و نقش دولت
از نظر بسیاری از کسبه، دولت مسئول اصلی این وضعیت است. یکی از فروشندگان بازار بزرگ تهران، با اشاره به مالیاتی که هر سال پرداخت میکند، میگوید: «ما مالیات میدهیم، اما هیچچیزی در ازایش دریافت نمیکنیم. برق، گاز، آب و همهچیز به مشکل خورده است. دولت وظیفه دارد خدمات پایه را تامین کند، اما بهنظر میرسد که بیشتر، از این وظیفه فرار میکند». او اضافه میکند: «دولت باید از خودش شروع کند. اگر مصرف انرژی در ادارات دولتی مدیریت شود، شاید مردم هم بیشتر همکاری کنند. اما وقتی مردم میبینند که دولت خودش در مصرف، بیرویه است، اعتمادشان را از دست میدهند».
از رکود بازار تا خطر ورشکستگی
یکی از فعالان اقتصادی بازار حسنآباد، که به فروش تجهیزات اداری مشغول است، اعتقاد دارد که قطعیهای برق تنها یکی از مشکلات کسبوکارها است. او میگوید: «بازار از مدتها پیش خراب شده است. مشتریها کمتر خرید میکنند و اغلب بهدنبال کالاهای ارزانتر هستند. در چنین شرایطی، قطعی برق فقط تیر خلاص است». این فعال اقتصادی میافزاید: «اگر دولت نتواند زیرساختهای انرژی را بهبود ببخشد، بسیاری از کارخانهها و کسبوکارها ورشکسته خواهند شد. ما نمیتوانیم بدون برق کار کنیم و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، دیگر توانی برای ادامه نخواهیم داشت».
چاره چیست؟
بسیاری از کسبه معتقدند که راهحلهایی برای این بحران وجود دارد. یکی از پیشنهادهای مطرحشده، استفاده از انرژیهای جایگزین است. یکی از تولیدکنندگان بازار میگوید: «اگر دولت سرمایهگذاری در انرژیهای خورشیدی یا بادی را جدی بگیرد، شاید بتوانیم بخشی از این مشکل را حل کنیم. اما این، نیازمند برنامهریزی و سرمایهگذاری است که بهنظر میرسد فعلاً در اولویت دولت نیست». یکی دیگر از راهحلها، اطلاعرسانی دقیقتر دربارهی زمانبندی خاموشیها است. بسیاری از مغازهداران معتقدند که اگر پیش از قطعشدن برق از آن مطلع شوند، میتوانند برنامهریزی بهتری داشته باشند و ضررهای کمتری متحمل شوند. با وجود انتقادهای گسترده به دولت، بسیاری از کسبه نیز معتقدند که مردم میتوانند نقش مهمی در کاهش مصرف انرژی ایفا کنند. یکی از مغازهداران حسنآباد میگوید: «مردم آگاه شدهاند که نباید در مصرف انرژی زیادهروی کنند. حالا دیگر کسی را نمیبینید که بدون دلیل چراغها را روشن بگذارد یا آب را هدر بدهد. اگر دولت هم برنامهریزی درستی داشته باشد، میتوانیم از این بحران عبور کنیم».
پایان خاموشی؟
زمستان امسال برای کسبهی تهران چیزی فراتر از سرمای هواست. خاموشیهای بیپایان، رکود بازار و بیاعتمادی به برنامهریزیهای دولتی، فضایی سرد و یخزده را بر اقتصاد کشور تحمیل کرده است. اگرچه برخی از کسبوکارها هنوز امیدوارند که این وضعیت موقت باشد، بسیاری دیگر معتقدند که بدون اصلاحات جدی در زیرساختهای کشور، آیندهای روشن در انتظار اقتصاد ایران نخواهد بود.
پرسش اینجاست: آیا دولت میتواند با استفاده از منابع موجود، این بحران را مدیریت کند؟ یا باید انتظار داشت که این زمستان طولانیتر از همیشه شود؟