قطعی برق، فراتر از یک اختلال فنی، میتواند زندگی روزمره، اقتصاد، بهداشت و روان مردم را بهشدت تحت تاثیر قرار دهد. این پدیده که در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر تجربه شده، پیامدهایی گسترده و حتی بحرانی داشته است. در این گزارش، با تکیه بر نمونههای واقعی از ایران و جهان، اثرات قطعی برق در ابعاد مختلف بررسی شده است و راهکارهایی برای مقابله با این معضل ارائه میشود. همچنین، چالشهای موجود در مسیر اجرای این راهکارها و ضرورت برنامهریزی بلندمدت برای مدیریت این بحران، مورد توجه قرار گرفته است.
در تابستان ۱۴۰۰، قطعیهای مکرر برق در ایران میلیونها نفر را در شرایط دشواری قرار داد. خانوادهها در مناطق گرمسیری مانند خوزستان، دمای طاقتفرسای ۵۰ درجه را بدون هیچ وسیلهی سرمایشی تحمل کردند و گزارشهایی از فاسدشدن بیش از ۲۰ هزار تن مواد غذایی بهدلیل خاموشی یخچالها منتشر شد. علاوه بر این، قطعی برق، به لغو برنامههای مهم خانوادگی از جمله مراسم عروسی در برخی مناطق انجامید. این اتفاق تنها مختص ایران نیست؛ در سال ۲۰۱۲، بزرگترین قطع برق جهان در هند بیش از ۶۰۰ میلیون نفر را تحت تاثیر قرار داد و سیستم حملونقل این کشور از کار افتاد. مردم ساعتها بدون تهویه مطبوع در گرمای شدید ماندند و بیمارستانها در شرایط بحرانی قرار گرفتند.
خسارات مالی ناشی از قطعی برق نیز رقمهای تکاندهندهای را نشان میدهد. بر اساس گزارش اتاق بازرگانی ایران، در تابستان ۱۴۰۰ بیش از ۴۰ درصد از کسبوکارهای کوچک، بهویژه نانواییها و فروشگاههای مواد غذایی، با تعطیلی موقت یا دائم مواجه شدند. خسارات مالی صنایع نیز بالغ بر ۶۰۰۰ میلیارد تومان برآورد شد. ونزوئلا نمونهای دیگر از تاثیرات مخرب اقتصادی قطعی برق را تجربه کرده است. در سال ۲۰۱۹، قطع گستردهی برق –که پنج روز ادامه داشت—، حدود یک میلیارد دلار به این کشور خسارت زد و موجب نابودی محصولات کشاورزی، توقف فعالیتهای بانکی و فلجشدن شبکهی حملونقل شد.
در بخش بهداشت، قطعی برق میتواند به معنای تفاوت بین زندگی و مرگ باشد. در بیمارستانهای خوزستان، از کار افتادن دستگاههای اکسیژنرسان، بهدلیل قطعی برق، جان بیماران را بهخطر انداخت. وضعیت مشابهی در نیویورک آمریکا در سال ۲۰۰۳ رخ داد، ژنراتورهای اضطراری بیمارستانها پس از چند ساعت از کار افتادند و خدمات درمانی به بیماران متوقف شد. این مشکلات در کشورهایی که زیرساختهای ضعیفتری دارند، به مراتب وخیمتر است.
تاثیرات روانی و اجتماعی قطعی برق نیز قابلتوجه است. در شبهای گرم تابستان در اهواز و دیگر شهرهای جنوبی ایران، قطع برق باعث تشدید نارضایتی عمومی شد و تنشهای اجتماعی را به اوج رساند. گزارشها حاکی از اعتراضات خیابانی و بروز ناامنی عمومی در برخی مناطق بود. در کشورهایی مانند نیجریه که قطعی برق مداوم، امری عادی است، امنیت اجتماعی بهدلیل تاریکی مطلق در ساعات شب بهشدت کاهش یافته و میزان جرایم شبانه افزایش پیدا کرده است.
آموزش، بهعنوان یکی از پایههای توسعهی پایدار نیز از آسیبهای قطعی برق در امان نیست. در دوران همهگیری کرونا که آموزش مجازی جایگزین مدارس حضوری شد، قطعی برق در استانهایی مانند سیستان و بلوچستان بیش از ۳۰ درصد از دانشآموزان را از دسترسی به کلاسهای آنلاین محروم کرد. این مسئله در مناطق محروم فیلیپین نیز دیده شده است، جاییکه دانشآموزان مجبور شدند برای مطالعه در خیابانها و زیر نور چراغهای عمومی وقت بگذرانند که این شرایط آسیبهای جدی جسمی و روانی برای کودکان به همراه داشت.
علل قطعی برق در کشورهای مختلف متفاوت است، اما میتوان به چند عامل اصلی اشاره کرد: ضعف زیرساختهای برق، افزایش مصرف در ساعات اوج، کاهش تولید نیروگاههای آبی بهدلیل خشکسالی و سوئمدیریت در توزیع منابع انرژی. در ایران، زیرساختهای قدیمی و وابستگی بیش از حد به نیروگاههای حرارتی موجب شده است که شبکهی برق، تابآوری لازم در برابر افزایش تقاضا یا بحرانهای طبیعی را نداشته باشد. در چنین شرایطی، راهکارهایی مانند تقویت زیرساختها، مدیریت مصرف انرژی و توسعهی انرژیهای تجدیدپذیر میتواند گرهگشا باشد.
تقویت زیرساختهای برق، نیازمند سرمایهگذاریهای کلان و نوسازی شبکههای فرسوده است. کشوری مانند آلمان توانسته با سرمایهگذاری در بازسازی شبکههای برق، میزان قطعیها را به حداقل برساند. مدیریت مصرف انرژی نیز باید از طریق فرهنگسازی و تشویق مردم به استفاده از لوازم کممصرف و تغییر الگوی مصرف، بهویژه در ساعات اوج مصرف، انجام شود. در برخی کشورها مانند هند، توزیع یارانه برای نصب سیستمهای خورشیدی در مناطق روستایی، موجب کاهش وابستگی به شبکهی برق شده است. با اینحال، پیادهسازی این راهکارها با چالشهایی مانند هزینههای بالا، زمانبر بودن فرآیند فرهنگسازی و موانع فنی در توسعهی انرژیهای تجدیدپذیر روبهرو است.
در نهایت، قطعی برق یک معضل جهانی است که زندگی روزمره، اقتصاد، بهداشت و آموزش را در معرض آسیب قرار میدهد. تجربهی ایران و کشورهای دیگر نشان میدهد که بدون برنامهریزی اصولی و سرمایهگذاری در زیرساختهای انرژی، این بحرانها تشدید خواهند شد. دولتها باید با تغییر رویکرد بهسمت استفاده از انرژیهای پایدار، مدیریت مصرف و بهکارگیری فناوریهای نوین در تولید و توزیع برق، گامی موثر برای کاهش پیامدهای این بحران بردارند. آیندهای پایدار در گرو اقدام بهموقع و برنامهریزی علمی برای مقابله با این چالش جهانی است.